کریس بهعنوان فروشنده در یک فروشگاه حیوانات خانگی در بالای شهر کار میکند، اما همیشه آرزوی دامپزشک شدن را داشت. او از به دست گرفتن آیندهاش خودداری کرده و به هر انتخابی که سکهی پدرش نشان دهد، اعتماد میکند. کریس به تعطیلات پیش رو با دوست پسرش امید زیادی بسته است، اما همه چیز از همان ابتدا خراب میشود. کریس با دوست پسر سابقش و نسخهی دیگری از خودش روبرو میشود - تینا، زنی با اعتماد به نفس و موفق که زندگیاش کاملاً متفاوت است. کدام یک کریستینای واقعی است؟